روایتی از سالروز حمله شیمیایی به سردشت | ساعت از یک بامداد گذشته و سردشت، سیامین سال عزاداریاش را برای کشتهشدگان حمله شیمیایی که ۷ تیرماه ۱۳۶۶ اتفاق افتاد، پشت سر گذاشت. مرد جوانی از اهالی شهر که برای برگزاری مراسم چند روزی درگیر بوده، روبهرویم نشسته تا از وضعیت مردم و شهر بگوید. با این جمله شروع میکند...
جاده پیچ و تاب میخورد و ماشین با سرعت پیش میرود. سردرد و حالت تهوع دارم و مجبورم چشمهایم را ببندم تا کمی تسکین پیدا کنم. جادهای که مشخص است سالهاست به آن رسیدگی نشده و هیچ مناسب رانندگی نیست چه برسد به اینکه با سرعت بالا هم رانندگی کرد. در همین حال باز صدای راننده در گوشم میپیچد که میگوید: «حرف سیاسی نزنید!» این عمومیترین جملهای است که از زبان راننده تاکسیها میشنوم! اگرچه هیچ کدام از بحثها ارتباط مستقیمی با سیاست ندارند و ...
اگر چه در سالهای اخیر، کتابهای بسیاری در زمینههای مختلف و مرتبط با موضوع جنگ منتشر شده، اما از سوی عموم کمتر مورد استقبال قرار میگیرد و شاید دلیل عمده آن فاصله گرفتن مردم از فضایی است که اگر درست به آن پرداخته شود میتواند روح زخمدیده آنها را اندکی بهبود ببخشد.