۲۶ مرداد ماه سال ۱۳۶۹ بود که اولین گروه از اسرای ایرانی جنگ هشت ساله به وطن بازگشتند. استقبالی در میان بوی اسفند و گلاب، شاخههای گل، گریهها و خندهها همراه با قاب عکسهایی از همرزمان شهید، مفقودالاثر یا جانبازشان. اگر چه این شور و هیجان از بازگشت آزادگان بسیار بود با این حال آنها هم در غبار روزگار به فراموشی سپرده شدند و خاطراتشان تصویرهای درهمی شد در ذهن مردم ایران. اما در این میان، ادبیات که تصویرکننده تجربههای انسانی است حلقهای گم شده بود. ادبیات اسارت جایگاهی در میان ادبیات مقاومت، دفاع مقدس یا جنگ پیدا نکرد و تصویر ما از اسارت تنها به چند فیلم سینمایی و سریال محدود ماند. اگرچه در سالهای بعد تلاشهایی برای نوشتن درباره اسارت و آزادگی صورت گرفت و کتابهایی چون «من زندهام»، «حرم تا حرم» و «تحول در اسارت» درباره چگونگی نگهداری اسرای عراقی و تحول آنها در دوران اسارت و نیز آثار هنری ـ ادبی و سیاسی گروهی از آنان است، منتشر شد. با این حال جای خالی چهرهای شاخص در میان این آثار همیشه به چشم میخورد.
از اسارت کم نوشته میشود
عبدالحی شماسی که نمایشنامهای بلند با نام «من اسیر زندهام» بر مبنای زندگی زندهیاد سیدعلیاکبر ابوترابی نوشته است، از معدود نویسندگانی محسوب میشود که به موضوع اسارت و آزادگی پرداخته است، او درباره انگیزهاش برای نوشتن در این حوزه میگوید: آشنایی نزدیک با آزادگان جنگ هشت ساله عامل اصلی برای پرداختن به این موضوع بود. در شرایطی که ما در طول جنگ در بسیاری از شهرها آرامش داشتیم، این افراد بزرگترین شکنجهها را دیدند، بنابراین تلاش کردم روایتم مستند باشد تا گوشهای از فشارهایی که این افراد در دوران اسارت تحمل کردهاند، تصویر کنم. او بیان میکند: امیدوارم انتشار آثار درباره اسارت پی گرفته شود. به باور من هر اندازه درباره اردوگاههای مختلف دوران جنگ که هر کدام جهنمی بودند، بنویسیم کم است و ما با نوشتن این آثار میخواهیم بزرگی و عظمت انسان را به خواننده ارائه کنیم. به گفته شماسی، با اینکه سازمانها، نهادها و ناشران بسیاری در حوزه جنگ و انتشار آثار مربوط به آن دوران فعالیت میکنند، اما نمیدانم چرا کمتر درباره آنها نوشته میشود در حالی که با وجود منابع بسیار و توانایی نویسندگانی که داریم تا حقی که آنها بر ما دارند، ادا شود.
با این حال محسن حسام مظاهری، پژوهشگر جامعهشناس در اینباره میگوید: خاطرات اسارت با خاطرات جنگ یک تفاوت عمده دارد، اینکه دایره کسانی که اسارت را تجربه کردند بسیار کمتر از افرادی است که به جنگ رفتهاند. بسیاری از رزمندهها خاطرات تجربه حضور خود در جنگ را در قالب کتابهای خودنوشت یا دیگرنوشت گفته و نوشتهاند و بسیاری از آنها منتشر شده است. اما بخش کوچکی از این خاطرات، مربوط به اسرای جنگ است. همین سبب شده است که در زمینه اسارت با فقر اطلاعات و دادههای مستند و متنوع مواجه باشیم که مانع مهمی بر سر شکل گرفتن ادبیات داستانی در موضوع اسارت و ورود نویسندگان به خلق اثر در این باره است.
تمرکز ادبیات جنگ بر ثبت خاطرات شهدا
مظاهری با بیان اینکه بیشترین تمرکز در حوزه ادبیات جنگ بر ثبت خاطرات شهدا و سرداران شاخص بوده است، بیان میکند: دلیل دیگری که میتوان برای خلا کتابهای ادبیات داستانی در موضوع اسارت فرض کرد، غلبه خوانش رسمی از جنگ و قرارگرفتن آن دوره در هالهای از تقدس است. اقتضای این مقدس دیدن جنگ، تاکید بر ابعاد و جنبههای معنوی و باشکوه آن است، نظیر شهادت، یا پیروزیها. حال آنکه اسارت در حقیقت تبلوری از وجه شکست و رویهی سیاه جنگ است. طبیعی است که به همین دلیل هم اسرا کمتر از دیگر رزمندگان از نظر شخصی برای بیان و ثبت خاطراتشان انگیزه داشته باشند و هم دیگر نویسندهها برای ورود به این حوزه انگیزه کافی نداشته باشند. خصوصا که وجود همین هاله تقدس و غلبه روایت رسمی از جنگ، هزینههای خلق آثار و روایتهای متفاوت از جنگ را بالا برده است. و نویسندهای که سرش درد نمیکند و نخواهد به صورت سفارشی به این حوزه ورود کند یا به روایت رسمی و عقبهی اعتقادی آن باور نداشته باشد، اساسا قید ورود به این مقوله را
میزند.
این نویسنده در ادامه میگوید: در فضایی که هنوز ادبیات شعاری و احساسی درباره جنگ غلبه دارد و از این فضا کامل عبور نکردهایم، تمایزگذاری میان جنگ بهمثابهی یک پدیده شوم و زشت با دفاع میهنی به عنوان یک مقوله ارزشمند و معقول کار دشواری است و هرگونه بازنمایی زشتیها و خسارات جنگ ازجمله اسارت و تلفات نیروی انسانی، در حکم زیر سوال بردن ارزش دفاع مقدس محسوب شده و طرد میشود. سابقه این طردشدگی را حتی در مورد برخی نویسندههای نامآشنا وامتحان پسدادهی جنگ هم حتی دیدهایم که وقتی کمی خواستهاند از روایت و کلیشه مرسوم فاصله بگیرند با چه برخوردهایی مواجه شدند. نمونه آشنایش برخوردی که با کتاب «من قاتل پسرتان» هستم اثر احمد دهقان شد. مظاهری معتقد است که برخی نویسندگان جوان جنگ را مقولهای به تاریخ پیوسته میدانند و کمتر رغبتی برای پرداختن به آن دارند. در حالی که جنگ مساله امروز ماست و هنوز بسیاری از پیامدها و نتایج آن در جامعه و زندگی امروز ما تاثیرگذار است و ادامه حیات دارد، از جمله پیامدهای مقوله اسارت در جامعه پس از جنگ که به آن پرداخته نشده است.
آنچه درباره ادبیات اسارت وجهه پررنگی محسوب میشود ساخته شدن تاریخ براساس روایتهایی است که در مورد اسیران جنگهای دیگر در دنیا نیز اتفاق افتاده است؛ جایی که راویان زندانهای نازی، اسیران تبعید شده به سیبری یا آوارگان جنگها توانستهاند روایتی متفاوتتر از تاریخ رسمی به دست دهند و این روایتها توانسته است دنیا را درنوردد. در حالی که ما هنوز در روایت تاریخ جنگ، همچنان در پلههای نخستین فاصله گرفتن از روایت رسمی و نوشتن براساس مستنداتی است که شاهدان انسانی تاریخ اسارت هستند.