زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق

زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق

۰۱ مهر ۱۳۹۷ - ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۸
اجتماعی

اولین نشست از سلسله نشست‌های «زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق» با موضوع تجارب زیسته زنان از جنگ توسط حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه‌شناسی ایران روز شنبه ۲۴ شهریور ماه ۹۷ با حضور الهام عدیمی (کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و عضو حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان)، مریم کاظم‌زاده (عکاس و خبرنگار جنگ، نویسنده کتاب، خبرنگار جنگی) و گلستان جعفریان (پژوهشگر و نویسنده حوزه جنگ) در سالن کنفرانس انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد.

نشست زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق

مریم کاظم‌زاده: شاهد کارهای تخصصی درباره زنان در جنگ نبودیم

مریم کاظم‌زاده، عکاس و خبرنگار جنگ با اشاره به تجاربش در ایام جنگ گفت: ابتدا آرزو می‌کنم جنگ نباشد؛ چرا که جنگ خوب نیست. بسیاری‌ها از جنگ گفتند و بسیاری هم چیزی به زبان نگفتند. شاید بیان بسیاری از حقایق و واقعیت‌های جنگ امروز دیر باشد، اما خدا را شکر که فرصتی برای بیان آن وجود دارد.

این عکاس جنگ تصریح کرد: از روزهای اول جنگ در جبهه‌ها و عملیات‌ها حضور داشتم و معتقدم بخش‌هایی از جنگ هنوز بیان نشده است، با وجود آنکه فیلم‌های مختلفی ساخته شده و کتاب‌های بسیاری منتشر شده است. در بخش زنان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به ریاست مجتهدزاده کارهایی انجام شده است اما با احترام به او که بی‌نهایت برایم ارزشمند است، باید بگویم که این بخش کارها تنها در حد رفع تکلیف است و کارهای اصولی و تخصصی درباره زنان در جنگ صورت نگرفته است.

وی اظهار کرد: ما نتوانسته‌ایم بسیاری از افراد را که با جان و دل در جبهه‌ها حضور داشتند را به جامعه معرفی کنیم. دکتر زرین تاج کیهانی فوق تخصص اعصاب و روان اطفال در بیمارستان امام خمینی به همراه همسرش آقای طهرانی از اواخر مهرماه سال ۵۹ در جبهه‌ها حضور داشتند. فاطمه اسدی، فاطمه رسولی، شهره روغنی، مینو فردی و بسیاری از افراد در کادر پزشکی در جبهه‌ها بودند اما آیا اسمی از این‌ها را شما شنیده‌اید؟. فاطمه اسدی که فوت کرده و فاطمه رسولی که نخبه پرستاری بود، دو پرستاری بودند که دانشکده پرستاری را تمام کرده بودند، عملیات می‌شد و تجهیزات پزشکی نداشتیم، در اتاق عمل پادگان ابوذر، تنها پرستار دوره‌ دیده فاطمه رسولی بود و در هر عملیات چشم به هم نمی‌زد و پاهایش فقط زمانی که می‌خواست نماز بخواند تا می‌شد و تمام مدت سر پا بود . دختر ۱۶ ساله‌ای به نام پروانه شماعی‌زاده از کرمانشاه در سرپل ذهاب بود که سال ۶۷ در بمباران کرمانشاه شهید شد. در ایام جنگ در کادر پرستاری بود، بارها خانواده‌اش به بیمارستان می‌آمدند که او را با خود ببرند اما او با التماس گریه می‌کرد تا خانواده‌اش اجازه ماندن را بدهد و هیچ اسمی از این دختر هیچ وقت هیچ جا نبوده، شهره روغنی استاد دانشگاه است، سیما ثقفی و فخری رحمانی که امدادگرانی بودند که در آنجا از جان مایه می‌گذاشتند، تهمینه اردکانی که برای فیلمبرداری از طرف تلویزیون می‌آمد که در اثر تصادف فوت کرد. مینو فردی یک تنه چند قهرمان است وقتی جنگ بود ۱۹ ساله بود و در بخش فرهنگی جهاد سازندگی کرمانشاه کار می کرد و قبل از جنگ از تابستان ۵۹ مسئول فرهنگی جهاد در منطقه خسروی قصر شیرین و سرپل ذهاب بود و چون در جهاد سازندگی بود خیلی خوب روستاهای منطقه را می‌شناخت و وقتی بومی‌ها نبودند مینو فرمانده‌ها را می‌برد و روستاها را به لحاظ وضعیت جنگی به آنها نشان می‌داد. او جزو آخرین نفراتی بود که بیمارستان شهر که سقوط کرد همراه سه ماشین عقب‌نشینی کرد. مهری یزدانی همسر مجتبی شاکری عضو شورای شهر نیز با ما بود. رباب فیاضی، پروین ماشاالله ‌پور، مهین جسری و پروین مرتضوی در آزمایشگاه طبی کودکان از زنانی بوده اند که اسمی از آنها شنیده نشده است.

وی تصریح کرد: اینها حقایق جنگ است که زنان ما هم در کنار مردان ماندند و ایستادگی کردند.

کاظم زاده بیان کرد: در کتاب عکسم سعی کردم چهره واقعی جنگ را نشان دهم و از سوزان سانتاگ برای این کتاب الهام گرفتم. ما نتوانستیم جنگ را به خوبی نشان دهیم و یکی از دلایلی که ما هنوز نتوانسته‌ایم راویان را راضی به بیان خاطراتشان کنیم، اشتباهات محققانی است که نتوانستند به درستی با این راویان برخورد کنند. فاطمه رسولی، مینو فردی را برای ثبت خاطرات به حوزه هنری معرفی کردم اما آنقدر آنها را اذیت کردند که هرگز حاضر به صحبت نشدند. شاید ۵۰ سال بعد چهره زنانه جنگ به تصویر کشیده شود و به راحتی بتوانیم حقایقی را بازگو کنیم که دیگر ابایی از گفتن آنها نداشته باشیم.

وی ادامه داد: سال‌ها جنگ را دیدم اما هنوز روح جنگ و اتفاقاتی که از نزدیک دیدم را کسی بیان نکرده است. بسیاری از واقعیت‌های جنگ درباره زنان را از تاریخ حذف کردند سال ۶۵ در منطقه بستان، عراقی‌ها به زنان تجاوز کردند و آنها را کشتند. در بخش‌هایی از منطقه یادواره‌ای را برای زنان ساخته بودند و نوشته‌هایی را بالای تپه‌‌ها زده بودند مبنی بر اینکه یادتان را گرامی می‌داریم. برای تهیه گزارش به آن منطقه رفتم. زمانی که عکس‌ها در مجله زن روز منتشر شد، برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم. برای بار دوم که به آن منطقه رفتم، تمامی نشانه‌ها را از آن منطقه برداشته بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود. اینها نشان می‌دهد که ما نمی‌خواهیم واقعیت‌ها را بیان کنیم و حس مالکیت جامعه مردسالارانه منجر به کمرنگ کردن عامدانه این ستم جنسی شد.

وی در خصوص حضور زنان در میدان جنگ گفت: در آن دوره هر کسی به اندازه من اگر برای رفتن به جنگ کنجکاو بود، اجازه حضورش را می‌دادند. در آن دوره امثال شهید چمران با حضورم در منطقه مشکلی نداشت و گاهاَ کمکم می‌کرد و امثال فرماندهان سپاه نمی‌گذاشتند قدم از قدمی بردارم و همیشه مخالفت می‌کردند. به هرحال حضور در منطقه آسان نبود، اما غیرممکن هم نبود.

کاظم‌زاده در پایان بحث خود افزود: در آن دوره با وجود محدودیت‌ها به زندگی توحیدی باور داشتیم و همه مظاهر مادی را پوچ می‌دانستیم. زنانی بودند که با وجود همسر نابینا و فرزند هموفیلی باز هم شاکر خدا بود. پس از اتمام کار شب‌ها وقتی می‌آمدیم، هر شب دعای دسته‌ جمعی می‌خواندیم، از دعای ندبه تا دعای اسماء را دسته جمعی نجوا می‌کردیم حافظ و مناجات‌های خواجه عبدالله انصاری هم خیلی برای ما مهم و نجات‌ دهنده بود.

گلستان جعفریان: جنگ برای زنان رنج دیده هنوز به پایان نرسیده است

در ادامه گلستان جعفریان، پژوهشگر دفاع مقدس که ۲۰ سال در حوزه ادبیات پایداری فعال است، گفت: اصل زندگی، صفات آدم‌های خوب و بدشان در جنگ به حد اعلا نمودار می‌شود. پس اگر کسی در جست‌وجوی شناخت اصل و رشد فرهنگ و خصلت‌های یک قوم است، بهتر از همه این است که به رفتارهای آن‌ها در نبردهایشان متمرکز شود و مطالعه کند. در این میان گذشته از داستان، رمان و دیگر قالب‌های ادبی مانند خاطرات شفاهی آدم‌ها در جنگ، چه زنان و چه مردان، بارزترین و واقعی‌ترین شناخت را از مردمان یک سرزمین به ما می‌دهد. البته که باید توجه داشته باشیم فرهنگ مردمان شرق به خصوص ایران و مسلمانان، یک فرهنگ محجوب و پر از ملاحظه‌ کاری است و در نقل از خود مرد و زن هم نمی‌شناسد و زنان در بیان خاطراتشان بسیار محتاط‌ تر هستند. برای یک زن ایرانی مسلمان بسیار دشوار خواهد بود که بگوید در وسط خون و آتش چطور عاشق شده یا چطور مورد عشق واقع شده است و اگر اسیر شده در اسارت چه بر او گذشته است و اگر همسرش شهید یا مفقودالاثر بوده او چطور نگاه‌های مردان و زنانی را که از او پرسش می‌کنند چرا منتظر است، تاب آورده و بالاخره گفتن از این‌که یک زن چطور زنانگی خودش را که روح و جانش در حفظ آن معنا می‌شود در خدمت جنگ می‌گیرد و البته که این بسیار دردآور و ترسناک است و زنان ما از نقل مشخص و عریان آن گریزان هستند. اما زنان جنگ باید آگاه باشند که در نقل این خاطرات و نشان دادن نامقدس‌های جنگ است که مقدس بودن دفاع رخ می‌نماید.

وی گفت: از نگاه من، برای زنانی که جنگ را دیده‌اند، جنگ هرگز به پایان نمی‌رسد، زیرا همواره رنج چشم‌انتظاری و زخم‌های روحی که بر جانشان نشسته با آنها هم‌خانه است از نگاه من خشونت علیه زنان در جنگ شکل‌های بسیار مختلفی دارد. شاید مشخص‌تر از همه که به ذهن هرکس برسد، خشونت مستقیم است.

این نویسنده نمونه‌ای از این نوع خشونت را با بیان تجربه ای کتک خوردن توسط نگهبان عراقی در زندان در خاطرات فاطمه ناهیدی که در سال ۱۳۵۹ در شلمچه در خط مقدم جنگ به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید و چهار سال اسارت را تحمل می‌کند،‌ نقل قول کرد.

وی افزود: نوع دوم خشونت، خشونت غیر مستقیم است خشونتی که روح و غرور یک زن را نشانه می‌رود و یک زن را به خاطر زن بودنش با نگاه و رفتار تحقیر می شود زخم هایی که شاید هیچ وقت تا پایان عمر از روح یک زن پاک نشود و خاطره ‌اش را بیازارد. مثالی از خاطرات فاطمه ناهیدی که در دست کار دارم برای شما نقل قول می‌کنم: «در همان هفته اولی که در سلول بودیم موضوع مهمی که نگرانش بودم و ذهن من را به خود مشغول می‌کرد اتفاق افتاد، یکی از دخترها پریود شد همه ما ناراحت بودیم و احساس درماندگی می‌کردیم، می‌دانستیم دیر یا زود این اتفاق برای تک‌تک ما می‌افتد اما اینکه چطور این موضوع را به سرباز عراقی بگوییم و چطور برخورد کند و آیا نوار بهداشتی در اختیار ما قرار می‌دهد یا نه چیزهایی بود که مرا به شدت نگران می‌کرد و خواب را از چشمانم گرفته بود.» وی همچنین گفت: خانم ناهیدی به من می‌گفت از اینکه بدنمان از کتک خوردن کبود شود هیچ نگرانی نداشتیم می‌گفتیم این زخم‌ها بالاخره خوب می‌شود اما رفتاری که سربازها یا ژنرال در دادن یک نوار بهداشتی با ما می‌کرد شاید هرگز از روح و روان این افراد پاک نشود.

او در خصوص نوع سوم خشونت بیان کرد: مورد سوم که از نظر من سخت‌تر از دو مورد قبلی است، جنگ برای زنی که چنین تجربه‌ای داشته تا زنده است فراموش نخواهد شد. رنج روحی که به‌ واسطه جنگ در بستر زمان در زندگی جاری می‌شود. مثال بارز آن زنی است که همسر، فرزند یا یکی از عزیزان خود را در جنگ از دست می‌دهد یا مفقودالاثر می‌شود، در اضطرابی طولانی و جانکاه تا آخر عمر با درون خود در جنگ است. از نظر من زنانی که همسران شهید یا مفقودالاثر هستند و به خصوص در سنین جوانی این اتفاق برای آنها افتاده است، مورد خشونت بیشتری هستند. همسران مفقودالاثرها شاید خیلی زخم‌های بیشتری خورده باشند به طور مثال یکی از همکارانم برای مصاحبه سراغ یکی از زنانی که همسر یک اسیر بود رفته بود، همسر او می‌گفت بیا ضبط را روشن کن و با من مصاحبه کن. گفت من می‌خواهم با همسر شما مصاحبه کنم گفت من ۱۰ سال اسیر بودم، همسر من خاطره‌ای ندارد. به همسرش گفتم خانم برای همسرت بگو از زمانی که اسیر شد، بقال محله هم به خود اجازه داد تا بار تو را تا منزل بیاورد یا شاید حتی خانه خواهرت هم نمی توانستی راحت رفت و آمد کنی. اینها مواردی است که مو را به تن هر کدام از ما صاف می‌کند و بسیار دشوارتر است. از این منظر خشونت نوع سوم، تمام زندگی یک زن را تا زنده است تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اینجاست که جنگ وحشتناک است و وحشت آن کاملاً عینیت پیدا می‌کند.

این نویسنده نمونه ای از این خشونت سوم را در کتاب «روزهای بی‌آینه» خاطرات منیژه لشکری که همسرش حسین لشکری ۱۸ سال در اسارت بود و هفت سال در سلول انفرادی بود و حتی آفتاب را ندیده بود، بیان کرد و افزود: هر کس این کتاب را می‌خواند می‌گوید چرا این کتاب این‌قدر زنانه است، چون مساله من اصلا راجع به زنانگی منیژه است که در جنگ قربانی شده و بعد از گذشت ۳۰، ۴۰ سال از جنگ این زن نمی‌تواند از زنانگی خودش لذت ببرد و فقط این را یک زن می‌فهمد که وقتی توی آینه نگاه می‌کند هیچ حسی نسبت به خودش ندارد، من بعید می‌دانم که چنین زنی دیگر بتواند عاشق شود و عاشقانه زندگی کند.

گلستان جعفریان در خصوص کار نشدن در خصوص تجارب زنان در جنگ بیان کرد: ۱۰ سال پیش که با خانم ناهیدی صحبت می‌کردم اصلاَ حاضر به نقل همین موارد هم نبود و به‌شدت نسبت به این موارد حساس بود و به من می‌گفت که لزوم اینکه من باید این موارد را برای شما نقل کنم چیست؟ شاید خیلی وقت‌ها محققان و تئوریسین‌های ما درک اشتباهی دارند که الان ما بسیاری از واقعیت‌ها را درباره زنانی که در جنگ بودند، نداریم. حتی از نظر بین‌المللی به آن پرداخته نمی‌شود زیرا ما اینها را محدودیت می‌دانیم. اما بعد از ۱۰ سال که دوباره سراغ خانم ناهیدی رفتم، در جلسات مختلف توضیح دادیم و او گام به گام با ما پیش می‌آید و می‌گوید الان می‌شود درباره این مسائل حرف زد. محقق باید بتواند لزوم آنچه می‌خواهد برای راوی توضیح بدهد و باز کند و این امر راهگشاست اما اینکه محقق تنها دنبال رویکردها و رفع ابهام‌های خودش باشد راوی درباره مسائل خصوصی که باعث تحقیرش می‌شود سعی می‌کند سکوت کند.

این نویسنده در پایان بحث خود گفت: شاید در نگاه رشد نیافته بعضی از افراد، گفتن برخی از خصوصی‌ترین مسائل یک اسیر زن تحقیرآمیز باشد، اما گفتن این مسائل شجاعت زنان را نشان می‌دهد و آنها را نزد مخاطبان عزیز می‌کند. از زنانی که برای وطنشان جنگیدند و سال‌ها اسیر بودند، باید قدردانی شود. روح این زنان خراش برداشته است و هنوز هم با گذشت سال‌ها برخی از صحنه‌ها را نمی‌توانند فراموش کنند.

الهام عدیمی: گفتن از تجربه‌های خشونت‌ علیه زنان در جنگ تابو محسوب می‌شود

سخنران سوم جلسه الهام عدیمی در ابتدای بحث خود، حضور زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق را امری عادی تلقی کرد و توضیح داد: جنگ نیز مانند هر بحران دیگران، ورای جنس/جنسیت، همه را درگیر خود می‌کند. زنان در موقعیت‌های مختلف در کنار مردان تفنگ به‌ دست گرفتند و در کسوت‌های مختلف در جبهه‌ها جنگ حضور داشتند. زنان تا پایان جنگ و حتی پس از آن به‌عنوان بخشی فعال در جنگ بودند اما با فتح خرمشهر، جنگ چهره‌ای مردانه به خود می‌گیرد و زنان بیشتر به پشت جبهه می‌روند.

وی گفت: حضور زنان در جنگ در آثاری به زبان خودشان به ثبت رسیده است. با این حال ادبیاتی که حضور زنان در جنگ را تشریح می‌کند، ادبیاتی برآمده از ایدئولوژی و ذهنیت مذهبی و تنها بخشی از حقیقت است و روایت آن‌ها همه داستان را بازگو نمی‌کند.

او افزود: براساس نوشته شیرین سعیدی، دو نکته بر حضور زنان در جنگ تاثیر گذاشته بود؛ نخست نقش امام خمینی به‌عنوان رهبری ایدئولوژیک که باعث به صحنه آمدن زنان و شکستن مرزهای سنتی شد و دیگری، انگیزه‌های برابرخواهانه زنان که در شکل‌گیری حضور آنان در صحنه‌های انقلاب ۵۷ نیز مساله‌ای جدی محسوب می‌شد. مطالباتی مانند برابری و آزادی تبدیل به انگیزه‌ای اصیل و جدی برای حضور آنان در جبهه‌های جنگ شد. با وجود این، نارضایتی از حضور زنان در جبهه‌ها وجود داشت. به‌ طوری ‌که در برخی اسناد نوشته شده است: «البته تعصب حضور خانم‌ها در جبهه به واسطه دستوراتی که حضرت امام در زمینه تظاهرات زن‌ها که در انقلاب داده بودند کم شده بود ولی با تمام این تفاصیل خیلی از افراد از این‌ که یک زن به جبهه برود ناراضی هستند».

الهام عدیمی با اشاره ای به گزیده ای کتاب «دا» در خصوص مخالفت مسئول نظامی خرمشهر با دفاع زنان و تجمع زنان در اعتراض به این تصمیم گفت: این مساله نشان می‌دهد همان‌طور که در حال حاضر و در تاریخ معاصر ایران نیز می‌بینیم، هر گاه ساختار مردسالارانه جامعه جلوی فعالیت زنان را می‌گیرد، زنان راه جدیدی پیدا می‌کنند که بتوانند از این موانع عبور کنند.

او ادامه داد: زنان بسیاری خواسته یا ناخواسته درگیر جنگ بودند؛ علاوه ‌بر زنانی که مستقیم درگیر جنگ بودند، مادران،‌ همسران، خواهران و دختران افرادی که بعضی از آن‌ها شهید، مجروح، جانباز و اسیر شدند نیز در جنگ به‌ صورت غیرمستقیم شرکت داشتند؛ گروه دیگر زنان آواره‌ای که بخش بزرگی از آن‌ها مرزنشین بودند، زنانی که خانه و خانواده یا بخشی از آن‌ها را در جنگ از دست دادند؛ همچنین زنان دیگری را نیز باید در این مجموعه قرار داد، آن‌هایی که پس از کشته شدن همسرشان در جنگ خواسته یا ناخواسته تن به ازدواج دوباره دادند یا به ‌تنهایی فرزندان‌شان را بزرگ کردند. در این میان واکنش خانواده‌های این زنان به حضور آن‌ها در جنگ، اسارت یا جانبازی آن‌ها نیز می‌تواند گوشه ‌ای از خشونت‌های روا شده به این زنان باشد.

وی در خصوص تجربه خشونت زنان در جنگ خاطر نشان کرد: براساس پژوهشی با عنوان «تجربه زنانه از جنگ» تجربیات زنان از جنگ در ۶ مفهوم شامل تجربه ازجاکندگی، انفجار در ساختار خانواده،‌ تغییر در خویشتن زنانه، تجربه بدن زنانه، تعلیق و تجربه و بازجای‌گیری در زندگی روزمره دسته‌بندی شده است. هر کدام از این زنان، بنا به جایگاهی که در دوران جنگ داشتند، تجربه‌های زیسته و در نتیجه نوعی از خشونت را تجربه کرده‌اند. اما براساس تعاریف موجود درباره خشونت، تمامی زنان درگیر جنگ دچار انواع خشونت شده‌اند. «خشونت علیه زنان» در «اعلامیه حذف خشونت علیه زنان» به معنی هر عمل خشونت‌آمیز بر اساس جنسی/جنسیتی است که به آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی، یا روانی زنان منجر می‌شود، یا احتمال آن وجود داشته باشد."

او در این باره افزود: به‌طور مثال در روزهای آغاز جنگ ۵ زن ایرانی اسیر شدند. خدیجه میرشکار، فاطمه ناهیدی، معصومه آبادی، شمسی بهرامی و ملیحه آزموده. سه زن از این پنج نفر پس از آزادی خاطرات خود را منتشر می‌کنند. این پنج نفر که در همان روزهای آغازین جنگ به اسارت گرفته شدند، ۴ سال از زندگی خود را در زندان‌ها و بازداشتگاه‌های مختلف در عراق گذراندند. آن‌ها در این سال‌ها با مسائل زیادی روبه ‌رو بودند که بخشی از آن‌ها در خاطراتشان آمده است، اما بخشی که باید به آن توجه کرد آزارها و اذیت‌هایی است که در این دوران متحمل شدند. از مشکلات مربوط به محل نگهداری آن‌ها و دسترسی نداشتن کافی به پزشک و دارو تا خشونت‌هایی که برخی از آن‌ها مکتوب شده است. در آثار آن‌ها تنها گوشه‌ای از خشونت‌های روانی به‌ تصویر کشیده شده است. در میان تمامی آثاری که انتظار می‌رفت این خشونت‌ها را منعکس کنند، تنها روایت‌های شفاهی برخی از زنان مطرح است چرا که گفتن از تجربه‌های خشونت‌های فیزیکی شامل تعرض و تجاوز تابو محسوب می‌شود. در میان اسناد مکتوب، در«گزارش از بدرفتاری نسبت به اسرای ایرانی در عراق» آمده است: «رژیم بغداد از مساله جنسیت اسرای زن نیز استفاده کرد و با آشنایی با علایق، حساسیت و نقطه ضعف اسرای مرد در این مورد با این تهدید که اسرای زن مورد تجاوز قرار خواهند گرفت، امتیازاتی از اسرا کسب می‌نماید و نتیجتاَ اسرای زن را تحت فشار چندجانبه بسیار شدیدی قرار می‌دهد».

این سخنران بیان کرد: اگر قرار باشد درباره مساله خشونت‌هایی که بر زنان در دوران جنگ تحمیل شده است صحبت کنیم، لازم است تعاریفی را مبنا قرار دهیم و دسته ‌بندی‌هایی را انجام دهیم. اتفاقی که در سال‌های گذشته در بسیاری از کشورهایی که درگیر جنگ بودند، رخ داد. زنان در این کشورها، تجربه‌ های شان را به‌گونه‌ای منتشر کردند تا از این مسیر، راهی برای جلوگیری از رنج مضاعف بر دیگر زنان در سراسر دنیا پیدا کنند و به این روش صلح را ترویج کنند. اتفاقی که شاید در کشور ما به دلایل بسیار سعی شده کمتر از آن صحبت شود و تنها بخش ایثارگری زنان در طول جنگ و پس از آن مطرح شود.

او در پایان گفت: با این تفاسیر، آیا تعریف خشونت درباره حضور زنان در جنگ ایران و عراق تابعی از تعاریف بین‌المللی درباره این مساله است یا به گفته برخی از پژوهشگران ایرانی این تعاریف شامل رفتار زن ایرانی در جنگ نمی‌شود؟ دیگر اینکه بنیاد شهید و سازمان‌های مرتبط و پیگیر وضعیت شهدا، جانبازان و آزادگان، تا چه حد درباره حضور زنان در جنگ و تاثیر جنگ بر خانواده‌های رزمندگان که در وهله نخست زنان را در بر می‌گیرد، پژوهش‌های میدانی و آماری انجام داده‌اند؟ و به‌عنوان آخرین پرسش، پس از گذشت ۳۰ سال از جنگ، اگر حمایت و توجهی به این زنان شده است، آیا به آن اشاره‌ای شده است یا همچنان به کتمان آن ادامه داده می‌شود؟ یا اینکه نهادهای مرتبط مسیر را بر این‌گونه سوالات به‌صورت روشن و شفاف بسته‌اند؟