کتاب به روایت همسایه شرقی

کتاب به روایت همسایه شرقی

۲۰ سال است در کابل انتشارات و کتابفروشی دارد. مکانی که اهالی فرهنگ ایرانی که گذرشان به کابل افتاده، حتما سری به آنجا می‌زنند. در عکس‌هایی که برایم فرستاده چهره‌های سرشناسی چون علی دهباشی و رضا امیرخانی دیده می‌شوند که نشسته‌اند دور کرسی و انار دانه می‌کنند. چای می‌نوشند، مطلبی می‌نویسند و گپ می‌زنند. فضایی که کمتر در ایران مانند آن را می‌بینیم. وسیم امیری، ناشر ۴۶ ساله افغانستانی است و با این‌که خواندن و نوشتن را در حد نیاز می‌داند و به گفته خودش جنگ این فرصت را از او دریغ کرد، اما ناشری موفق در شهر کابل است.
با وسیم امیری (از چپ نفر اول) که نام کوچکش به معنی رسا، بلند و مقبول است، درباره وضعیت نشر در افغانستان از گذشته تا امروز صحبت کردیم. از دوران پیش از حضور شوروی، دولت سردار داوود خان، حکمرانی طالبان و امروز که جمهوری اسلامی افغانستان روی کار است صحبت کردیم. درباره شمارگان، تعداد ناشران و تغییر فضای ممیزی و آنچه در آینده قرار است انتشارات امیری انجام دهد.

آقای امیری، در افغانستان چند ناشر فعال جود دارد؟
در کل افغانستان مرکز و ولایات، بین ۴۵ تا ۵۰ ناشر استاندارد و فعال وجود دارد. در شهرهای کابل، هرات، بلخ و ننگرهار ناشران فعال‌تر هستند. در کابل حدود ۱۰ تا ۱۵ ناشر فعال و خوب دارند که مرتب کتاب چاپ می‌کنند و وضعیت بهتر از ولایات است. این ۱۵ ناشر در کابل انجمنی به نام انجمن ناشران و کتابفروشان شهر کابل شکل گرفته که درباره فعالیت‌هایشان با هم ارتباط دارند. در این سال‌ها ناشرانی تازه آمدند و من نسل چندمی هستم که در زمینه چاپ و نشر کتاب کار می‌کنم.

**درباره وضعیت در این سال‌ها بگویید. اوضاع نشر پیش از اشغال افغانستان از سوی شوروی چگونه بود؟
** زمان شاه ملامحمدظاهر خان در افغانستان که همدوره با رضا شاه در ایران بود، دهه دموکراسی و آزادی نشر بود. انجمن‌های زیادی داشتیم مانند انجمن ادبی کابل، انجمن ادبی هرات و انجمن ادبی بلخ؛ در غزنی و شهرهای مختلف کتاب چاپ می‌شد و مطبعه دولتی فعال بود و کتاب‌های خیلی خوب چاپ می‌کردند. در آن دوره یک نهاد مهم به نام انجمن تاریخ افغانستان وجود داشت که این انجمن حدود ۱۲۸ عنوان کتاب در زمینه تاریخ افغانستان، منطقه و زبان فارسی منتشر کرده بود که کتاب‌های ماندگاری هستند.
بعد از آن سال ۱۳۵۲ کودتای سردار داوودخان اتفاق می‌افتد. در آن دوره که به‌عنوان جمهوریت دولت افغانستان شناخته می‌شد، کتاب منتشر می‌شد و به طور مثال سالنامه کابل که از سال ۱۳۱۱ منتشر می‌شد تا سال 1369 ادامه داشت اما سال ۱۳۶۹ که مجاهدین بر حکومت نشستند ، چاپ آن سالنامه هم متوقف شد و دوباره سال ۱۳۸۱ احیا شد.

**پس از ورود شوروی به افغانستان چه اتفاقی در حوزه نشر افتاد؟
** در آن زمان، یک ادبیات توده‌ای و به اصطلاح عامیانه افغانستان ادبیات کمونیستی فعال شد. کتاب‌هایی مثل رمان «خرمگس» و «دن آرام» کتاب‌هایی بود که بسیار بازچاپ می‌شد. کسانی که در دوشنبه (تاجیکستان)، مسکو، تهران و افغانستان در حزب توده کار می‌کردند تقریبا منظم همگام و همسو بودند و کتاب‌ها خیلی خوبی هم منتشر می‌شد. در زمان اتحاد شوروی، سیستم سوسیالیتی به میان آمد و نویسندهگان با انجمن نویسندگان افغانستان ارتباط داشتند. این انجمن به رهبری استاد واصف باختری و استاد رهنورد زریاب و فرید بیژن بودو سیستم خوبی داشت؛ به نویسنده‌ها، حق‌التالیف می‌دادند به دولت افغانستان به اکثر نویسندگان خانه داد. این انجمن نویسندگان مکان مشخصی بود و کتابخانه و پاتوق نویسندگان بود و بعد از برگشتن اتحاد شوروی از افغانستان شیرازه همه این‌ها به هم ریخت و چیزی نداشتیم تا زمانی که طالبان آمدند. طالبان دوباره کتاب چاپ کردند و در وزارت مطبوعات، وزارت آموزش و پرورش یا معارف افغانستان کتاب مدرسه تا دانشگاه را براساس کتاب‌های دینی افراط گرایی پاکستان منتشر می‌کرد.

**در زمان حکومت طالبان، سخت‌گیری در حوزه ادبیات افزایش پیدا کرد؟
** ادبیات افغانستان حرفی برای گفتن نداشت. تعداد معدودی ناشران و کتابفروشان در پاکستان و تاجیکستان و یک جمعی از مهاجران در مشهد فقط با علاقه‌مندی و عشقی که به ادبیات و فرهنگ داشتند، بیرون مرزی کار می‌کردند ولی در آن زمان در رابطه با ادبیات در داخل افغانستان کاری نشد.

**چرا ادبیات درافغانستان موفق نبود؟
** چون فشار طالبانی بود و کتاب‌های به اصطلاح کاغذ زرد مدرسه‌ها پاکستان در مدرسه‌ها و دانشگاه‌های افغانستان تدریس می‌شدند. هر کتابی اجازه انتشار نداشت و سانسور جالبی داشتند. مثلا می‌آمدند در مغازه و می‌گفتند این کتاب را دیگر نفروشید این کتاب‌ها قابل فروش نیست.

**مواردی هم بود که دست به خشونت زده شود یا کتاب یا کتابفروشی هم آتش بزنند؟
** بله، کتاب‌هایی که عکس نداشت جمع می‌شد و از جمله سال ۷۸ تا ۷۹ بود که یک مجله بسیار خوبی به نام «آریانا» داشتیم که در کتابخانه مجلس ایران هم وجود دارد و در آن مقالات تاریخی و ادبی منتشر می‌شد. یک‌بار مجله‌ها را از کتابفروشی شاه محمد درآوردند و دم در مغازه آتش زدند.

در دوره حضور شوروی و طالبان، سیستم مجوزدهی برای کتاب‌ها چطور بود؟
در هر دو دوره سانسور وجود داشت. در دوره شوروی ممیزی داشتیم؛ در زمینه ادبیات سوسیالیستی و کمونیستی اگر کار می‌کردیم نیازی به مجوز نبود. پارتی‌بازی بود و کار سریع راه می‌افتاد. در آن دوره شعرهای حماسی هم بسیار موفق بود. کتاب‌ها ممیزی می‌شد و وزارت ارشاد مجوز می‌داد و چاپ می‌شد و زمان طالبان هم تقریبا می‌توانم ادعا کنم که کار نشر متوقف بود.

در افغانستان چه تفاوتی دارد؟
با آمدن روی کار آمدن دولت فعلی از سال ۲۰۰۰ تا اکنون، تنها سودی که کردیم این است که بهترین امکانات به دست مردم افغانستان افتاده و خدا کند این ملت از آن استفاده درستی بکنند و آزادی بیان و دموکراسی استفاده کنیم. به باور کامل می‌توانم بگویم هیچ نوع ممیزی، سانسور و هیچ دخالت دولتی از طرف هیچ نهاد، قوم یا ارگانی در نشر کتاب نداریم. فقط تنها مشکلی که داریم این است که در وزارت ارشاد افغانستان سیستمی وجود ندارد که کتاب‌هایی که یک ناشر چاپ می‌کند در سیستم مشخصی ثبت شود.
کپی‌رایت در افغانستان چگونه است؟
کپی رایت داریم. قبل از چاپ کتاب به وزارت ارشاد مراجعه می‌کنیم و می‌پرسند چند نسخه چاپ می‌کنید؟ می‌گوییم ۲۰ عنوان و آنها ۲۰ عنوان شابک صادر می‌کند و ما ۲۰ شابک را که استفاده و کتاب‌هایمان را چاپ کردیم، ۱۰ نسخه به وزارت ارشاد تحویل می‌دهیم و آن‌ها با سیستم شابک هماهنگ می‌کنند.

تیراژ کتاب در افغانستان چقدر است؟
حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ نسخه. در ایران هم وضعیت تیراژ برای کسی که دنبال کار نشر است متاثرکننده است. مثلا کتابی داریم به‌نام «سراج‌التواریخ» ملا فیض محمد کاتب در چهار مجلد در حدود ۳۰۰۰ صفحه است و ۳۰۰۰ نسخه منتشر کردیم. تیراژ بالا هم داریم. مثلا کتاب‌های پرفروش حدود ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه تیراژ دارند.

قیمت کتاب در افغانستان چقدر است؟
در مقایسه با تهران در حدود یک سوم قیمت است. مثلا رمان «زندگی جنگ و دیگر هیچ» را دیدم که در تهران تازه چاپ شده بود و حدود ۴۵ هزار تومان قیمت داشت، چاپ قبل آن ۲۵ هزار تومان بود که ۵۰۰ افغانی است. در افغانستان کتاب حدود ۲۵۰ یا ۳۰۰ افغانی است که حدود ۲۵ هزار تومان می‌شود. کتاب گران هم داریم اما گران‌ترین رمان بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ افغانی است.

کتاب‌های کدام حوزه‌ها بیشتر فروش دارند؟
من علاقه‌ام بیشتر تاریخ و ادبیات است و در این‌جا کتاب‌های سیاسی، رمان و ادبیات داستانی بازار خیلی خوبی دارند به خصوصی دو سال اخیر بیشترین فروش ناشران کابل در همین زمینه بوده است.

**بخش عمده‌ای از کتاب‌های ادبیات داستانی و رمان از ایران به افغانستان می‌آید؟
** بله، از ایران هم کتاب‌ها می‌آیند و هم ترجمه‌ها. در افغانستان هم کتاب‌هایی ترجمه کرده‌ایم و یک سری نویسندگان افغانستان که در خارج هستند برای ما کتاب می‌فرستند؛ فضای مجازی دنیا را به دهکده بدل کرده است. مثلا سه ماه قبل چهار عنوان کتاب از خالد نویسا از نروژ برای ما رسید.

**کدام نویسندگان امروز در افغانستان مطرح هستند؟
** استاد رهنورد زریاب، واصف باختری که کارهایی در زمینه ادبیات عرفانی انجام داده، کتاب‌های سرور مولایی که در تهران است هم خیلی پرطرفدار است. از ادریس شاه در بریتانیا که در زمینه ادبیات عرفانی می‌نویسد هم چهار عنوان کتاب منتشر کردیم. در یک سال اخیر ادبیات عرفانی در افغانستان بسیار پرطرفدار بوده است. خالد نویسا و خالد حسینی هم پرطرفدارند. «و کوهستان طنین انداخت» خالد حسینی هم ترجمه کردیم. البته ترجمه‌های افغانستان کمی لهجه دارند.

**ترجمه‌هایی که از ایران می‌آیند، با توجه به این‌که کمی با لهجه افغانستان تفاوت دارند، چقدر مورد توجه هستند؟
** من باور دارم که زبان فارسی مشترک است و یک زبان است و هیچ مشکلی وجود ندارد. کسی که مدرسه خوانده باشد و به دانشگاه رفته باشد یا با کتاب سروکار داشته باشد، هیچ مشکلی در این مورد ندارد. یک مقدار تفاوت سلیقه در ترجمه وجود دارد که جدی نیست.
برنامه‌ای دارید که کتاب‌هایی که در افغانستان منتشر می‌شود برای ایران هم بفرستید؟
بله، ما هر سال به نمایشگاه کتاب تهران می‌آییم و کتاب‌ها تیراژ چشمگیری از ۵۰ تا ۵۰۰ نسخه می‌فرستیم. در کتابخانه ملی یا اکثر نهادها در تهران هم کتاب‌ها وجود دارند. انتشارات امیری دو سال متواتر در بین ناشران خارجی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران مقام اول را گرفته است.

بنابراین در حوزه ممیزی کتاب‌هایی که می‌فرستید با مشکل مجوز رو‌به‌رو نیستید؟
با مشکل مجوز روبه‌رو هستیم اما فکر می کنم در ایران فضا کمی بازتر شده و سخت‌گیری هم به آن حدی که پنج سال قبل بود، نیست. اکنون به عنوان ناشر خارجی که محصول خود را عرضه می‌کند فکر نمی‌کنم اشکال داشته باشد و به نظرم خودشان را درگیر برنامه‌هایی مانند این نمی‌کنند.

به عنوان ناشر در افغانستان چه مشکلاتی دارید؟
مشکل توزیع و پخش بسیار است و در افغانستان پخشی خوب نداریم؛ مسیرها شهرستان‌ها ناامن است و فرستان کتاب ریسک است و سر وقت نمی‌رسد. مشکل دیگر هم این است که کتاب‌های ناشران را زیراکس می‌کنند که در این سال‌ها زیاد شده است.

در مناطقی که امروز در اختیار طالبان است کتاب چطور به دست مردم می‌رسد؟
در آن منطقه هم کتاب می‌فرستیم. مشکلی با طالبان یا کسانی که با دولت افغانستان مخالف هستند، نداریم. برخوردی با ناشر و کتاب ندارند و با مشکلی روبه‌رو نشدیم. به عنوان یک ناشر تا حالا در آن حدی که رسانه‌های از اینجا تصویر عجیب و غریبی درمی‌آورند با هیچ نهاد مخالف دولت در قسمت پخش و توزیع و انتقال کتاب با مشکلی روبه‌رو نبوده‌ایم. فقط نگرانی این است که در مسیر ماشین را آتش بزنند که یک حدس تجاری است اما مشکلی وجود ندارد.

با توجه به سال‌های اخیر، وضعیت نشر افغانستان را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟
خیلی خوش‌بین هستیم؛ سال‌های قبل تک‌تک کتاب چاپ می‌کردیم، رمان یا مجموعه‌ای از تاریخ یا ادبیات داستانی به صورت یک مجموعه کوچک درمی‌آوردیم. خوشبختانه امیدوار هستم که تا چهار سال بعد ۱۰۰ تا ۱۵۰ عنوان کتاب خوب و نفیس از نظر کیفیت، صحافی و شیرازه خوب و مناسب چاپ کنم و شسته رفته به دست مخاطب برسانم. تصمیم داریم کتاب زیاد چاپ کنیم و ناشران دیگر و ناشرانی که تازه به بازار آمده‌اند هم کارشان خیلی خوب است.

حقوق مادی و معنوی این سایت اندک بود، از خیرش گذشتم