نشست «نگاهی بر پژوهشهای مرتبط با زنان در جنگ» از سلسله جلسات زنان در جنگ، بههمت حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی، چهارشنبه یکم اسفندماه در سالن کنفرانس این انجمن برگزار شد.
در این نشست میترا معدنی، کارشناس ارشد مطالعات زنان، نویسنده و پژوهشگر حوزه جنگ، بیتا بختیاری، دکترای مطالعات فرهنگی، کارشناس فرهنگی بنیاد شهید و مدرس دانشگاه و الهام عدیمی، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و عضو حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان درباره این موضوع سخن گفتند.
نبود تعریف مناسب از حضور زنان در جنگ عامل فقر پژوهشی
میترا معدنی در این نشست با اشاره به تاریخچه پژوهش در خصوص زنان و جنگ در بنیاد شهید اظهار کرد: در تاریخ ۲۲ اسفند سال ۱۳۵۸ بنیاد شهید به عنوان اولین متولی امور شهدا تاسیس شد که مهمترین و اصلیترین وظیفه این نهاد رسیدگی به امور شهدا (تشییع تدفین برگزاری مراسم یادبود و...) بود. به مرور که بنیاد شهید دارای چارت سازمانی منسجمتری شد بخشهایی از جمله معاونت فرهنگی با هدف رسیدگی به امور فرهنگی (تاسیس مدارس شاهد و رسیدگی به امور تحصیلی فرزندان شهدا و...) هم به بدنه بنیاد اضافه شد.
به گفته این پژوهشگر جنگ، در همین سالها بود که تالیف کتابهایی در خصوص جنگ و ساخت فیلمهایی با داستان و مضمون جنگ آغاز شد که موضوعات مختلفی را دربرمیگرفت از جمله زنان که البته بیشتر در خصوص زنان حاضر در جنگ در نقش زنان مددکار، پرستار، بهیار یا زنانی که در پشت جبهه بهعنوان پشتیبان مشغول بودهاند. پس از تشکیل دفتر مطالعات فرهنگی که بعدها به نام دفتر مطالعات و تحقیقات تغییر نام داد استارت نخستین پژوهشها و طرحهای تحقیقاتی در بنیاد زده شد که در قالب حمایت از پایاننامهها و طرح پژوهشی مسالهیابی انجام میشد.
او گفت: در همین زمان بود که مسالهیابیها و نیازسنجیها به مرور هدفمند و منسجم شد و عناوین توسط دفتر مطالعات ارائه و پژوهشگران نسبت به تکمیل فرم پیشنهاد پژوهشی و در صورت کسب امتیاز لازم نسبت به اجرای طرح در دامنههای استانی منطقهای و ملی اقدام میکردند.
معدنی با بیان اینکه یکی از مهمترین علل فقر پژوهش در خصوص زنان نبود تعریف و تقسیمبندی مناسب از حضور زنان در جنگ است، توضیح داد: با نگاهی گذرا به کتب و فیلمهای تدوین شده در حوزه زنان و جنگ میبینیم که بیشترین تصویری که از زنان ارائه شده زنان را در نقش مددکار و پرستار و ... نشان داده است.
او افزود: دومین علت در خصوص فقر پژوهشی در حوزه زنان عدم تدوین عناوین مرتبط توسط سازمانهای متولی در امور جنگ و شهدا بهشمار میآید. یکی دیگر از علل نبود پژوهش در این حوزه عدم دسترسی به جامعه و نمونههای پژوهشی است. در واقع وجود قوانین و دستورالعملهایی که پژوهشگران را با مشکلات دسترسی به دادهها و منابع روبهرو میکرد. از دیگر علل فقر پژوهشی در حوزه زنان مرتبط با جنگ عدم تمایل پژوهشگران به انجام پژوهش در این حوزه نیز بوده است و اینکه این تصور بوده که فقط افرادی از داخل این جامعه اجازه انجام امور پژوهشی را دارند.
به گفته معدنی، در کنار نهاد بنیاد شهید، نهادهایی همچون بنیاد حفظ آثار و دفاع مقدس و بنیاد شهید آوینی به امور فرهنگی در این زمینه پرداختهاند اما آنچه در این میان به وضوح مشاهده میشود ورود کمرنگ به حوزه زنان است و آنچه در پژوهشهای صورت پذیرفته میبینیم نمایشی از نقش و جایگاه زنان در قالبهای پرستاری، بهیاری و ... در حین جنگ محسوب میشود و زنانی همچون همسران رزمندگان، مادران شهدا، همسران شهدا، فرزندان اناث شهید، مادران، همسران و فرزندان اناث جانبازان و همسران، مادران و فرزندان اناث آزادگان کسانی هستند که بزرگترین جامعه زنان مربوط به جنگ را تشکیل میدهند و کمترین پژوهشها در این زمینه صورت پذیرفته با عللی که در بالا ذکر شد.
معدنی در پایان اظهار کرد: با مروری بر پژوهشهای صورت پذیرفته در بنیاد، شاهد این هستیم که بیشترین پژوهشهای حوزه زنان در حوزههای فرهنگی، آموزشی و روانشناسی است و این مساله بهطور ناخواسته و بدون جهتگیری و سوگیری سازمان و نهاد خاصی انجام شده است. در سالهای اخیر مرکز پژوهشهای بنیاد سامانهای بهنام پژوهشیار طراحی کرده و در اختیار محققان و پژوهشگران و دانشجویان قرار داده که در قالب حمایت از پایاننامههای ارشد، رساله دکتری و عناوین طرحهای پژوهشی نسبت به انجام امور پژوهشی اقدام کرده است.
زنان همپای مردان در جنگ
بیتا بختیاری با بیان اینکه زنان نیمی از پیکره بشریت بوده و در طول تاریخ دوشادوش و همراه مردان تاریخ را ساختهاند، گفت: اگر چه در تاریخ بشر بر جنبههای عاطفی و احساسی زنان تکیه شده، لیکن زنان کشور ما در تمامی صحنهها در کنار مردان ظاهر شدهاند. بهعنوان مثال در انقلاب اسلامی ایران نقشی ریشهدارداشتهاند. لیکن با توجه به نقش غیرمستقیم زنان در جنگ تحمیلی هنوز آنچنانکه شایسته است از نقش آنان سخن به میان نیامده است. در این سخنرانی اشاراتی اندک به این نقشها خواهیم داشت و اینکه چرا پژوهشهایی بسیط و بنیادی در این راستا صورت نپذیرفته است.
این پژوهشگر با اشاره به مشارکت زنان در دفاع مقدس اظهار کرد: فعالیتهای نظامی، پشتیبانی و تدارکاتی، فرهنگی، امدادی و درمانی و ... از جمله زمینههای مشارکتی زنان در دفاع مقدس است. در بخش فعالیتهای نظامی، با شروع جنگ تحمیلی و قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در موضع دفاع، دامنه وجوب شرکت در جنگ، زنان را نیز تحت پوشش قرار داد. زنان در مناطق مرزی از جمله در خرمشهر، سوسنگرد، اهواز، مهران و مسجد جامع خرمشهر گواه صادقی است بر استقرار عدهای از زنان و توانستند تا آخرین روزها در خرمشهر باقی بمانند، تا جاییکه رزمندگان مرد با زور آنها را از شهر خارج کنند. زنان نهتنها با کندن سنگر و تهیه غذا برای رزمندگان و حفاظت از مهمات، مردان را یاری میدادند، بلکه با تعلیمات نظامی که در سطح ابتدایی گذرانده بودند در خط مقدم جبهه نیز میجنگیدند.
او با اشاره به آمار شهدا و ایثارگریهای زنان در دوران دفاع مقدس افزود: بر اساس آمار تهیه شده از فهرست شهدای جنگ تحمیلی ۶ هزار و ۴۲۸ نفر زن شهید داشته که بیشتر آنها در بمباران و موشکباران شهرها به شهادت رسیدهاند. طبق آماری به نقل از نشریه داخلی بنیاد شهید و امور ایثارگران، ۵۰۰ نفر از این افراد، رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و ۲۵۰۰ نفر از آنان در سن ۱۰ تا ۳۰ سال بودند. براساس آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران که در شهریور ۱۳۸۱ به تفکیک جنسیت و گروههای جانبازی منتشر شد، تعداد کل جانبازان زن ۵ هزار و ۷۳۵ نفر است.
بختیاری اظهار کرد: درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی، آمار روشنی منتشر نشده، اما در برخی منابع از رقم ۱۷۱ اسیر زن (در برخی منابع ۲۳ نفر) در طول جنگ هشت ساله گفته شده است. همچنین در طول ۸ سال دفاع مقدس ۲۲ هزار و ۸۰۸ امدادگر و ۲ هزار و ۲۷۶ پزشک زن به جبههها اعزام شدند. اما درباره نقش غیرمستقیم زنان این سرزمین نیز بایستی گفت.
به گفته این کارشناس بنیاد شهید، طبق آماری که سال ۱۳۸۶ منتشر شده تعداد والدین شهدا ۲۴۷ هزار و ۱۰۶ نفر (تعداد مادران شهید حدود نصف این میزان است) و تعداد همسران شهدا ۶۱ هزار و ۵۲ نفر بوده است. (اغلب همسران شهدا، از زنان هستند). همچنین تعداد والدین جانبازان ۷۱ هزار و ۳۷۲ نفر، تعداد همسران جانبازان ۳۱۷ هزار و ۱۹۳ نفر، تعداد والدین آزادگان ۱۳ هزار و ۸۲ نفر و تعداد همسران آزادگان ۴۱ هزار و ۷۶ نفر بوده است. از این روست که میتوان مدعی بود به غیر از زنان شهدا، جانبازان و آزادگان، حدود ۵۵۰ هزار نفر از زنان ایرانی با صبر و تحمل فقدان همسر در صورت شهادت یا اسارت یا مجروحیت و معلولیت او در جنگ نقش داشتهاند. این را باید کنار رقم ۱۳ هزار زنی گذاشت که بهطور مستقیم با این جنگ روبهرو شدند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به فعالیتهای پشتیبانی و تدارکاتی زنان در طول جنگ اظهار کرد: یکی از مهمترین جنبههای مشارکت زنان در دفاع مقدس، مربوط به فعالیتهای آنان در زمینه پشتیبانی و تدارک جبهههاست. زنان علاوه بر اینکه در غیاب سرپرست خانواده، مدیریت خانه را به عهده داشتند، در ستادهای پشتیبانی نیز حضور مییافتند و با انجاماقداماتی نظیر ارائه کمکهای نقدی و غیرنقدی، جمعآوری کمکهای مردمی، تقسیم و بستهبندی مواد ارسالی به جبههها، تهیه لباس و آذوقه برای رزمندگان و ... حضور داشتند. بنابراین آن دسته از زنانی که بهنوعی نمیتوانستند در جبههها حضور مستقیم داشته باشند، فقدان حضور عینی در جبههها را از طریق انجام فعالیتهای پشتیبانی و تدارکاتی جبران میکردند.
بختیاری با بیان اینکه فعالیتهای امدادی و درمانی خیل زنانی را که با گذراندن دورههایکوتاه مدت امدادرسانی برده و در خطوط مقدم و میچرخیدند، توضیح داد: آمار بالای زنان شاغل در بخشخدمات پزشکی گویای آن است که بهطور طبیعی حجم زیادی از مسئولیت مداوای مجروحان و آسیبدیدگان از جنگ در مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستانها متوجه زنان بوده است. سنگینترین وظیفه در بیمارستانهای صحرایی و نیز در شهرها بر عهده زنان فداکار، بهیار، پرستار، و پزشک بوده است. پرستاری از مجروحان جنگ، انتقال مجروحان، نظافت بیمارستانها، شناسایی شهدا، حفر زمین برای تدفین آنان و حتی نگهبانی از اجساد مطهر شهدا و....
این پژوهشگر با اشاره به فعالیتهای مربوط به شهدا و رسیدگی به خانواده رزمندگان گفت: در طی ۸ سال دفاع مقدس بسیاری از امور مربوط به شهدا توسط زنان انجام میشد. ستادهای تخلیه شهدا در مناطقجنگی، مراکز معراج شهدا در شهرستانها و واحدهای تعاون در پایگاههای نظامی نیز از خدمات زنان در این زمینه بهرهمند شدهاند. همچنین رسیدگی به خانواده رزمندگان و شهدا و دلجویی از آنها نیز در همه موارد توسط زنان و در قالب واحدهای مددکاری انجام میشد که هنوز هم ادامه دارد. یکی از عرصههای مهم حضور زنان پس از انقلاب و جنگ حضور در فرهنگ و هنر است. نویسندگی، گزارشگری، داستاننویسی، سرودن شعر و ... زمینههایی هستند زنان بسیاری بودهاند. در این میان جنگ نیز به عنوان مهمترین واقعه پس از انقلاب و حوزه فعالیت زنان هنرمند و اهل اندیشه دور نمانده است و طی این دوران شاهد آثار متعددی از بانوان در زمینههای مختلف هنری با موضوع جنگ و دفاع مقدس بودهایم.
بختیاری در پایان سخنانش با اشاره به مواجهه و مقابله زنان با پیامدهای حاصل از جنگ بیان کرد: تبعات حاصل از هر جنگی به مراتب از خود جنگ و صحنه کارزار مسلحانه وسیعتر و گستردهتر است و لذا نحوه مقابله و مواجهه افراد با این تبعات همیشه و برای مسئولان همه کشورهای درگیر جنگ از مسایل بسیار مهم تلقی میشود. آنچه در این میان اهمیت مییابد توجه به نقش و موقعیت حساس زنان در مسائل پشت جبهه و مسائل بعد از جنگ است. به دلیل اعزام کثیری از مردان به جبهه، شهادت، مجروحیت، جانبازی و اسارت شماری از آنها فشارهای روحی و روانی آن مستقیماً متوجه زنان است، و از طرفی مسئولیت اداره گوناگون خانه را تماماً بر دوش آنان میگذارد. باید زنان را بهعنوان مهمترین گروه حاضر در حین جنگ و بعد از آن قلمداد کرد. بر این اساس نحوه مواجهه آنان با تبعات جنگ و میزان آسیبهایی را که به عنوان یکی از اساسیترین شاخصهای جنگ به آنان وارد شده است نیز باید مورد پژوهش و ارزیابی قرار داد.
نگاه غالبا مردانه در پژوهشهای مرتبط با زنان در جنگ
الهام عدیمی در این نشست گفت: تاریخنگاری جنگ مانند تاریخنگاری انقلاب دچار وضعیتی متناقض و دوگانه است. از سویی کار تاریخنگاری بهدلیل محدودیت در دسترسی به اطلاعات، مدارک و اسناد بیشتر در دست نهادهای نظامی یا دولتی است و از سوی دیگر این تاریخنگاری بیشتر با نگاه سیاسی، نظامی و مردانه نوشته شده است. در واقع بیشتر پژوهشگران مساله جنگ را امری مردانه میپندارند و بر همین اساس در تاریخنگاریهای این حوزه هم کمتر چشممان به حضور زنان چه مستقیم و چه غیرمستقیم برمیخورد. با این حال جنگی که ۸ سال طول کشیده، نمیتواند بدون حضور و وجود نیمی از جمعیت ایران یعنی زنان روایت شود. از سوی دیگر با وجود گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ، همچنان اثرات و تبعات آن در زندگی فرد فرد مردم در داخل و حتی کشورهای منطقه یا تمامی کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم در این طولانیترین نبرد قرن بیستم، حضور داشتند، بروز و ظهور یافته است.
این عضو حلقه زنان افزود: برخی پژوهشگران، زنان را بهعنوان موضوعی حاشیهای و در بخشهای پشتیبانی از جبههها و پرستاری و مانند آن روایت میکنند و حضور آنان را بهعنوان امری اجتماعی مورد توجه قرار دادهاند با این حال، علاوهبر زنانی که حضور مستقیم در خطوط مقدم جنگ داشتهاند، زنان بسیاری نیز همسر، فرزند، خانه یا خانواده خود را از دست دادند که در شمار هیچ یک از منابع یا مستندات مربوط به جنگ دستهبندی نشدهاند. همچنین میتوان به زنانی که در جنگ دچار معلولیت شدهاند یا همسر، فرزند یا برادر آنها جانباز شده و آنها از او نگهداری میکنند نیز در پژوهشهای جنگ کمتر دیده شدهاند. از این دسته باید به زنانی که عضو خانواده آنها پس از سالها از اسارت بازگشته و با مشکلات متفاوتی دستوپنجه نرم میکند نیز باید اشاره کرد.
او با بیان اینکه شاید بیشترین اسنادی که مربوط به زنان در جنگ داشته باشیم، عکسها باشند، بیان کرد: عکسها همواره اطلاعاتی را درباره شرایط و وضعیت زنان در اختیار پژوهشگران قرار میدهند اما کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند و باز هم سوژه مردان رزمنده در صدر قرار دارد.
عدیمی ادامه داد: امروز در سومین نشست از سلسله جلسات زنان در جنگ مروری بر آنچه در دو نشست قبلی («تجربه زیسته زنان در جنگ» و «تیپولوژی به تصویر کشیده شدن زنان در روایتها و آثار هنری جنگ») گفته شد و در ادامه به موضوع «نگاهی بر پژوهشهای مرتبط با زنان در جنگ» میپردازیم. زمانی که کلمههای زن و زنان را در کتابخانه جنگ جستوجو کردم با شمار زیادی از منابع مرتبط روبهرو شدم اما کمی بعد، زمانی که شروع به خواندن کتابهای خاطرات زنان کردم، متوجه شدم که ناگفتههای زیادی دارند و به گفته احد گودرزیانی، پژوهشگر این حوزه، باید آنها را از میان سطرها بخواند.
به گفته این روزنامهنگار، اولین اثری که در بحث زنان همواره مطرح بوده کتاب «دا» خاطرات سیده زهرا حسینی است. اما در طول جنگ زنانی هم اسیر شدند و خاطراتی از خود به جا گذاشتند. کتابهایی چون «چشم در چشم آنان» یا «من زندهام» از معروفترین این آثار هستند. با اینحال در مورد خاطرات فاطمه ناهیدی (چشم در چشم آنان) در نشست اول گلستان جعفریان که در حال نوشتن دوباره خاطرات این زن آزاده است، اعلام میکند که «۱۰ است که در حال تدوین زندگی فاطمه ناهیدی، هستم. فاطمه ناهیدی ۴ سال در اسارتگاه عراق به سر برده است. او برای گفتن خاطراتش ابا داشت و راضی نمیشد که آنها را نقل کند و همیشه میگفت چرا باید این مطالب نقل شود. متأسفانه بسیاری از محققان راه را اشتباه رفتهاند و همین سبب شده که راویان ما دیگر انگیزهای برای گفتن حقایق نداشته باشند. محقق میتواند برای راوی راهگشاست باشد اما اگر با رویکرد کنجکاوی یا رفع ابهامات خودش فعالیت کند، راوی ترجیح میدهد که مسائل خصوصیاش را که باعث تحقیرش میشود نگوید.»
او با اشاره به گفتههای مریم کاظمزاده، عکاس جنگ توضیح داد: کاظمزاده هم درباره وضعیت پرداختن به مسائل مربوط به زنان در جنگ گفته است که «ما نتوانستیم جنگ را به خوبی نشان دهیم و یکی از دلایلی که ما هنوز نتوانستهایم راویان را راضی به بیان خاطراتشان کنیم، اشتباهات محققانی است که نتوانستند به درستی با این راویان برخورد کنند. فاطمه رسولی و مینو فردی را برای ثبت خاطرات به حوزه هنری معرفی کردم اما آنقدر آنها را اذیت کردند که هرگز حاضر به صحبت نشدند و دوست ندارند کسی وارد منطقه ممنوعهشان شوند. متأسفانه تجربه تلخی برایشان ماند. شاید ۵۰ سال بعد چهره زنانه جنگ به تصویر کشیده شود و به راحتی بتوانیم حقایقی را بازگو کنیم که دیگر ابایی از گفتن آنها نداشته باشیم.»
عدیمی اظهار کرد: مورد دیگری که زنان درگیر جنگ در بیان روایتهای خود دارند، مربوط به نگاه غالب بر این حوزه است. پژوهشگران در این حوزه اغلب مردان هستند و از زاویهای مردانه روایت زنان را مینویسند یا تصویر میکنند. همچنین کمتر زنانی سراغ این حوزه رفتهاند؛ بهجز اندک زنانی که خاطراتی از حضور خود در جبههها نوشتند یا به نقل از آنها روایت شده، کمتر زنانی که غیرمستقیم درگیر جنگ بودهاند خاطراتی از خود منتشر کردهاند. اگر چه کتابهایی در این حوزه وجود دارد مانند «روزهای بیآینه» که خاطرات ۱۸ سال انتظار منیژه لشکری در انتظار همسرش حسین لشکری است که روایت و فضای کاملا زنانه دارد. فریبا نظری، پژوهشگر این حوزه هم در مطالعه و بررسی خاطرهنگاریهایی از جنگ گفتمان رسمی جامعه را دلیل این امر میداند که بیشتر آثار یک خط سیر و شیوه روایتی یکسان و مشابه دارند.
این عضو حلقه زنان گفت: این خاطرات هم پر از میانسطرهای نانوشته است. این موارد در خاطرات زنان اسیر بسیار پررنگتر است و همانطور که پیشتر اشاره شد، این مسائل کمتر مجال مطرح شدن داشتهاند چرا که تابوها و نگاه عرف به مساله جنگ و حضور زنان در آن برای جامعه همچنان عجیب و غیرقابل باور است. اگر چه در میان این نوشتهها کمتر به مسائل و مشکلاتی که زنان آواره یا اسکانیافته در دیگر شهرها پرداخته شده است. با این حال وضعیت تولید ادبیات و پژوهش درباره زنان حاضر در جنگ اگر چه بسیار ضعیف و اندک است اما نسبت به داشتههای پژوهشی ما درباره زنانی که غیرمستقیم با جنگ درگیر بودهاند بسیار بیشتر به نظر میرسد. اما عمده اتفاقی که در بحث زنان افتاده است، محدود شدن آنها در مباحث خاطرهنگاری و داستاننویسی است و کمتر پژوهشی جدی درباره حضور زنان چه مستقیم و چه غیرمستقیم در جنگ، تاثیر جنس و جنسیت در وضعیت زندگی آنها، مسائل و مشکلاتی که با آنها دست و پنجه نرم کردند یا تاثیر بلندمدت جنگ بر زندگی دیروز و امروز زنان و نسل بعدی زنان صورت گرفته است.